Home
News
Ba bozorgan
Ofog
Kankash
Iran zamin
Fariad
Golestan
Dastanak
Film
Divan
Sterio
Posht pardeh
Weekly
Daily

Numbers 11-15

شماره 11 : 29 آذر 82

 ساعت پيدايش

ـ آيا مي‌توانيد تصور كنيد كه مدت زماني كه بشر روي زمين زيسته است چه درصدي از طول زمان عمر زمين را شامل مي‌شود؟

ـ آيا مي‌دانيد فاصله زمان حيات دايناسورها تا پيدايش انسان چقدر بوده است؟

جواب سوال‌هاي فوق نيازمند دانستن تاريخچه پيدايش و تكامل است. اين اطلاعات با ارقام بزرگي از هم فاصله دارند و براي درك بهتر آن، اين اطلاعات را در يك بازه 24 ساعت فرض مي‌كنيم:

يعني اگر عمر سياره زمين را يك شبانه روز تصور كنيم، آنگاه با چنين مقياسي هر دقيقه معادل سه ميليون سال خواهد بود. زمين در زمان صفر (نيمه شب) پديد آمده است.

 در ساعت 4 صبح جلبك‌ها و باكتري‌ها ظاهر شده‌اند و در مرداب‌هايي با آب‌هاي نيمه‌گرم تكثير يافته‌اند. نخستين نرم‌تنان و سخت‌پوستان به‌هنگام غروب حدود ساعت 18 يا 19 پديد آمده‌‌اند. دايناسورها حدود ساعت 23 وارد صحنه شده و چهل دقيقه بعد صحنه را ترك كرده‌اند.

 در 20 دقيقه پاياني عمر 24 ساعته زمين، پستانداران پديد مي‌آيند و سياره را تسخير مي‌كنند و به سرعت به گونه‌هاي مختلف تقسيم مي‌شوند.

 اجداد انسان در 10 دقيقه آخر پديد مي‌ايند و حجم مغز آنها در 2 دقيقه باقيمانده 3 برابر مي‌شود./احسان حبيبي/

 آيا دوستي‌ها فداي رقابت ناسالم خواهد شد؟!

در چند هفته اخير شاهد بي‌مهري‌ها و صدالبته اتهامات ناروايي از جانب چند نشريه به «هم‌آوا»، نشريات ديگر و نمايندگان مديران مسئول در كميته ناظر بر نشريات دانشجويي دانشگاه اروميه بوديم كه نشريه «تلنگر» در اين زمينه واقعاً با مسئله احساسي برخورد كرد. آن هم در شرايطي كه جامعه دانشجويي و بخصوص نشريات دانشجويي بايد به سوي اتحاد و همدلي بيشتر حركت نمايند.

از اين رو لازم ديدم كه در اين شماره نكاتي چند را در مورد اهانت‌هاي نشريه «تلنگر» ياد‌آور شوم هر چند كه صحبت در اين زمينه را در شرايط كنوني به سود هيچ كس نمي‌دانم ولي ضروري بود كه حداقل براي روشن كردن برخي مسائل و برطرف شدن كدورت‌ها به بررسي اين مسائل بپردازيم:

ـ  نشريه مذكور نمايندگان جديد مديران مسئول در كميته ناظر بر نشريات را قوم‌گرا معرفي نموده و نشريات علمي را به تباني با آنان و غافل بودن از مسائل نشريات دانشگاهي متهم مي‌نمايد. آيا به راستي نمايندگان جديد قوم‌گرا هستند يا نمايندگان سابق كه در روز  انتخابات نيز مديران مسئول نشريات را از راي دادن به كانديدهايي كه جرمشان فقط ترك‌زباني بود بيم مي‌دادند و همين نشريات علمي را كه به بي‌خبري متهم مي‌كردند مخاطب خويش قرار داده بودند. و جالب است بدانيد كه اكثريت نشريات علمي توسط هم‌قومي‌هاي خود اين عزيزان (كرد و فارس) اداره مي‌شوند و مطمئناً خجالت‌آور است در دانشگاهي كه همه ايراني هستند چنين مسائل مضحكي مطرح شود.

ـ نشريه مذكور، نشريات مديران مسئول انتخاب شده را غيردانشجويي معرفي مي‌نمايد و اين در حالي است كه مطالب منتشر شده در شماره اخير همين نشريه، اعتراضاتي را در ميان دانشجويان برانگيخت كه نمونه واضح آن اعتراض دانشجويان گروه آبياري به اهانت‌هاي مطروحه در اين نشريه بود كه خواهان چاپ جوابيه خود در آن شدند كه با مخالفت مديرمسئول نشريه مذكور روبرو شدند و در نهايت ...

ـ تلنگر اعلام كرده نشريه‌اي كه روي صندلي به فروش مي‌رسد با نشريه‌اي كه  100تومان فروخته شده و 600 ـ 700 نسخه تيراژ دارد متفاوت است. بله بين نشريه‌اي كه هيچ هزينه‌اي را براي مسئولين آن دربرنداشته و تمامي هزينه‌هاي خود را از امور نشريات دريافت ‌كند و بدون توجه به قدرت خريد دانشجويان با قيمت آنچناني فروخته شود با نشريه‌اي كه به دانشجو اعتماد داشته و با قيمت مناسب و البته بدون مراقب ارائه شود قطعاً تفاوت وجود دارد. ضمناً لازم است ياد‌ آوري كنم كه تاكنون هيچ نشريه‌اي بن تيراژ بالاتر از 300 نسخه دريافت نكرده است و ادعاي تيراژي تا اين رقم غيرمعقول به نظر مي‌رسد فقط ممكن است كه نشريه مذكور قيمت فروش را نصف هزينه چاپ آن به فروش برساند!!

ـ تلنگر در پايان احضار مديرمسئول نشريه زيلان را نيز قوميتي معرفي كرده و خود نيز اعتراف مي‌كند كه اعضاي كميته ناظر هفت نفر است و نمايندگان مديران مسئول فقط 2 حق راي دارند.

كاش روزي مي‌شد كه ديگر در ايران عزيز حرفي از قوميت‌گرايي به ميان آورده نمي‌شد و همه يكصدا به ايراني بودن خويش افتخار مي‌كرديم./سجاد نيكنام/

 جنبش خياباني يا جنبش دروني

روز شانزدهم آذر ماه در مراسم دانشجويان در دانشكده فني دانشگاه تهران، چند تن از شركت كنندگان پلاكاردهايي بلند كرده بودند كه روي آن نوشته شده بود: جنبش دانشجويي از اعتصابات كارگري حمايت مي‌كند. آيا جنبش دانشجويي ايران به آگاهي جديد دست پيدا كرده است؟ پاسخ اين پرسش آينده جنبش دانشجويي را رقم خواهد زد. جنبش دانشجويي كه در ايران ـ و تنها در ايران ـ آرام آرام در صف مقدم جنبش اجتماعي قرار مي‌گيرد و علاوه بر نقش آوانگارد و پيگيري پروژه سياسي كردن همه پديده‌هايي كه درگيرش است، مسئوليت مرجعيت اجتماعي و حتي نظريه‌پردازي جنبش اجتماعي را نيز بر عهده مي‌گيرد، اكنون و پس از نقطه عطف تابستان 82 و گسست همه باورهاي كاذب و اعتمادهاي بي‌دليل به تحول برق‌آسا و آرماني ساختارهاي سنگين سياست و قدرت در ايران، آيا مي‌توان اميدوار بود كه آگاهي جديد در پيكره جنبش دانشجويي ايران دميده شده است؟ جنبش در طول ساليان طولاني پس از دهه سي تا اواخر دهه پنجاه، با هويتي چپ، شعارهاي كلان و آرماني جنبش اجتماعي ايران را نمايندگي كرد. قربانيان و اسطوره‌هاي بزرگ نسلي كه انقلاب برپا كردند، از ميان پويندگان اين جنبش سربرآورده بود. دكتر حسين فاطمي، ققنوس نهضت مصدق و همان كه با تني بيمار در برابر گلوله‌ها ايستاد ، از ميان جنبش دانشجويان برخاسته بود. آن سه تن كه بر تالار دانشكده فني كشته شدند نيز از همان‌ها بودند و نامشان و روز مرگشان يادواره برخاستن نسلي شد كه اسطوره‌شان قندچي، شريعت رضوي و بزرگ‌نيا شده بود. مهدي بازرگان و يدالله سحابي كه تاثيرگذارترين چهره‌هاي دانشگاهي در دهه چهل بودند، خود جواني‌شان را در جنبش گذراندند. مهندس عزت‌الله سحابي، از آن ميانه برخاسته است. مصطفي چمران، كاظم سامي و بيژن جزني در جنبش دانشجويي ايران باليدند. علي شريعتي، انقلابي بلندآوازه ما در جنبش دانشجويي سال‌ها فعاليت داشت و سپس مخاطبش و مريدانش و يارانش از همان ميانه سربرآوردند. محمد حنيف‌نژاد و همراهانش كه بي‌پروا در ميان آتش فرو رفتند و جان بر سر عقيده نهادند و نامشان سرزمين ايران را درنورديد و گرمابخش سردي و تاريكي دوران استبداد بود، همه از ميان دانشجويان و دانشگاهيان برخاسته بودند و بسياري نام‌هاي ديگر. پس از تعطيلي دانشگاه‌ها در سال 1359، جنبش دانشجويي ايران فسرد. جنبشي كه تيغ نقد بر حكومت برنكشد و هر لحظه و هر روز آن را به پرسش نگيرد، ديگر نام جنبش نخواهد داشت.

چون دانشگاه‌ها گشوده شد، راه ديگري طي شد. وظيفه نهادهاي رسمي دانشجويي وابسته، تصفيه، گزينش و تذكر به دانشجويان بود. ليكن طبع دانشگاه چيزي است كه چنين فضايي در آن ديري نمي‌پايد. تحرك دوباره دانشگاه اما به دليل گسست باورنكردني با تجربه‌ها و نسل پيشين، تحرك از نقطه صفر بود. باز هم جنبش دانشجويي ـ چون گذشته ـ اما بي‌توجه به اين همانندي، آرمان‌هاي كل‌گرايانه‌اي را هدف گرفت كه امكان وصول به آن نه در يك دوره كوتاه چند ساله ـ كه چشم برهم زدني در تاريخ است ـ بلكه تنها در يك پروسه طولاني قرن‌ها كوشش آدمي ممكن بود. جنبش با پيگيري اهدافي چون «آزادي» و «دموكراسي» و «عدالت‌» و بي‌هيچ برنامه  يا نظريه‌اي براي خرد كردن و عملي كردن اهداف و تحركات و خواست‌ها، صرفاً به جنبشي خياباني تبديل شد. جنبشي كه نه سخنگويان آن مشخص بود، نه اهداف عملي آن و نه سازماني وجود داشت كه سازماندهي بدنه جنبش را برعهده گيرد. به اين ترتيب تنها زماني به چشم‌هامي‌آمد كه در خيابان‌ها حاضر مي‌شدو چون دانشجويان به خانه‌هاي خود مي‌رفتند، همه از ركود و افول جنبش سخن مي‌گفتند. جنبش دانشجويي به واقع، جنبشي خياباني شده بودكه تنها به فرياد زدن شعارها و برداشت پلاكارد و حداكثر گوش كردن به سخنراني‌ها اكتفا مي‌كرد و لابد احساس مي‌كرد كه به وظيفه ملي خود عمل كرده است و آسوده در منزل مي‌نشست! نقاط عطف تحركات دانشجويي همه در خيابان‌ها به دست آمد و رقم زده شد. هيچگاه اتفاق نيفتاد كه دستاوردي فكري يا تحركي صنفي از ميان دانشجويان بجوشد. اگر 18 تير ماه 78، هجوم سبعانه به خوابگاه دانشجويان صورت نمي‌گرفت، نقطه عطفي هم وجود نداشت. اگر حكم اعدام آقاجري صادر نمي‌شد دانشجويان ـ البته اندكي از آنان ـ دور هم جمع نمي‌شدند، تحركي دوباره از كجا آغاز مي‌شد؟ اگر حوادث تابستان امسال وجود نداشت، آيا دانشجويان به دستاوردي كه گويا امروز رسيده‌اند و آگاهي نويي كه دريافته‌اند مي‌رسيدند؟ جنبش هر چه دارد در واكنش به هجوم ما به دست آورده است. هيچ دستاوردي حاصل كوشش خودخواسته و دروني آنان نيست. و به همين دليل است كه از يك ميليون و هفتصد هزار دانشجوي ايراني تنها چند هزار نفر ـ چيزي كمتر از يك دهم درصد ـ با جنبش همراهي مي‌كنند. اگر بتوان آنچه در جريان است، جنبش نام نهاد. جنبش دانشجويي امروز در برابر آزمون فيصله‌بخش تاريخي خود است. يا بايد گسست تاريخي نسل سوم را با نسل دوم و اول پركند و نه از صفر ، بلكه از جايي حركت را ادامه دهد كه آنان فروگذاشته‌اند. با آگاهي كامل به ضعف‌هاي حركتي كه صرفاً شعارهايي كلي را سرلوحه خود قرار داده است به پروژه‌اي عملي و عيني و فابل تحقق بينديشد تا هم مخاطب خود را از ميان دانشجويان افزايش دهد و گستره حضور آنان چشم گير باشد و در نتيجه توان اجتماعي آن افزوده شود و يا اينكه بي‌نگاه به گذشته همچنان آن چيزي را كه يك بار تجربه شده است، تجربه كند. و شايد اين دو تجربه به كار نسلي ديگر آيد. برافراشتن نوشته‌هايي در حمايت از جنبش كارگري ايران ـ هرچند از طرف چند دانشجو ـ در اين وانفساي تاريخي اميدبخش آن است كه راه اول را جنبش برخواهد گزيد.   / محمدحيدري/      

«حداكثر استفاده از وقت»

درباره بهترين زمان كار، بين افراد اختلاف نظر بسيار زيادي وجود دارد، بعضي ها عقيده دارند به طور موثر كار كنند، در حاليكه بعضي ديگر ترجيح مي دهند زود بيدار بشوند و از اولين ساعات صبح استفاده بكنند، روان شناسان ادعا دارند كه متابوليسم انسان از طريق گردشهاي بيولوژيك كه با اعمال تناوب دوره هاي خواب و بيداري تقويت مي گردند، كنترل مي شود. اين موضوع ثابت مي كند كه افراد بعد از استراحت شب، هنگام صبح سرحال تر و داراي انرژي بيشتري هستند.

با توجه به اينكه بدن انسان از طريق انجام دادن كار روزانه مقدار زيادي انرژي مي سوزاند، تصور مي شد براي مديران و معلمان كه از صبح تا پايان روز كار مي كنند مشكل است به اندازه كافي در شب تجديد قوا كنند.

 اگر اين قبلاً آزمايش نشده باشد، بايد كه استفاده از ساعتهاي صبح را به بعد از ظهر و عصر ترجيح دهند. تحقيقات امروز، اعتبار آزمايش ظرفيت كار فرد در صبح را به اثبات مي رساند و همچنين تحقيقات  نشان مي دهد چنانچه در زمان كار استراحت وجود داشته باشد افراد بهتر كار مي كنند. تعداد فاصله زماني استراحت به نوع شغل بستگي دارد. كار خلاق به شادابي و نيرو نياز دارد در حالي كه در كارهاي اجرائي به روال عادي، چنين توقعي كمتر است. معهذا كارهاي تكراري هم اگر هدف اجتناب از اشتباهات باشد، مستلزم تمركز حواس است. روانشناسان ادعا مي كنند كه مغز حتي در هنگام خواب هم فعال است در خواب، ضمير لا يشعر (ذهن نيمه هوشيار) راه حل مشكلي را ارائه دهد. صرف نظراز امكان اطلاعات و بصيرت ممكن است در خواب به تصميم مهمي دست يافت كه رسيدن به نتيجه در آن لحظه اجتناب كند.

آدير در سال 1988 يك مفهوم كلي ابراز مي دارد و بطور طبيعي بيدار شدن در ساعات اوليه صبح را با نظرياتي كه در ذهن مي لولند، توصيف مي كند. او پيشنهاد مي كند كه اين نظريات بايد ثبت شوند و مورد توجه قرار گيرند. چنانچه نياز به قوه تمركز فكر مداوم باشد خطر خستگي مفرط از طريق كار طولاني ر ا بايد با تعيين مناسب سهم وظايف و كار روزانه حل و فصل نمود.

براي استفاده از وقت در زندگي و در يك سازماني كه در آن كار مي كنيم بايد نكات زير را در نظر داشت:

1ـ شناسايي  هدفهاي بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت براي خودتان و سازمان.

2ـ تصميم گرفتن در كارهاي مهم و كم اهميت و اختصاص وقت مناسب براي آنها.

3ـ اقدام به تحليل بي پروا از خود به منظور كشف نقاط قوت و ضعف.

4ـ افزايش فعاليت مورد علاقه و كاهش فعاليت تكراري تا سر حد امكان.

5ـ تجديد نظر در بهره برداري از وقت بطور قطعي (دوره اي شش ماهه)

6ـ داشتن صلاحيت انتقاد در اداره كردن جلسات در برخورد با افراد.

7ـ استفاده از حداكثر وقت و ايجاد تناوب وقت آزاد.

8ـ تنظيم كار و وزندگي شخصي.

9ـ تنظم ديرترين وقت ممكنه منطقي جهت انجام كار و تقليل در مسامحه و تعلل.

10ـ تقسيم بندي كردن برنامه خود به طور روزانه ـ هفتگي ـ دوره اي و ساليانه.

در پايان بهتر است « قانون مرفي » را به خاطر داشته باشيد كه پند عاقلانه اي را نه تنها درباره زمان بلكه درباره دنياي پيچيده مديريت بر زمان ابراز مي كند: « هيچ مسئله‌اي به آن آساني كه به نظر مي‌رسد نيست. هر كاري بيش از آنچه كه شما انتظار داريد به طول مي انجامد و چنانچه اشتباهي رخ دهد در بدترين لحظه ممكنه اتفاق خواهد افتاد». /فرهاد خوشنوا/

 «پارلمان و انتخابات»

پارلمان: عبارتست از مجمع نمايندگان كه وظيفه قانون گذاري را بر عهده دارند. در ايران و تركيه مجلس در ايالات متحده و برخي كشورهاي آمريكاي لاتين كنگره ناميده مي شود.

در برخي كشورهاي خارجي پارلمان مركب از دو مجمع است مثل شورا و سنا، مجلس اعيان يا Lord ها و مجلس عوام يا نمايندگان (ايالات متحده آمريكا. كانادا، استراليا، ...)

قاعدتاً اعضاي پارلمان انتخابي هستند يعني ازطرف مردم و با رأي آنها براي تشكيل قوه مقننه و تدوين قوانين برگزيده مي شوند.

در برخي موارد آنها را انتصاب مي‌كنند مثل نيمي از اعضاي سناي ايران پيش از انقلاب يا اعضاي سناي كانادا كه به نام ملكه توسط فرمانداركلي و با مشاور نخست وزير انتخاب مي شوند (تا سال 1965 اين انتصاب مادام العمر بود ولي در حال حاضر سن بازنشستگي، 75 سال است )

در حال حاضر از نظر ماهيت، ميزان قدرت و رابطه با دولت دو نوع پارلمان وجود دارد:

كشورهاي جمهوري پارلماني (ايتاليا و تركيه و هند و ...) يا در ممالك مشروطه سلطنتي (انگلستان و سوئد و دانمارك) اصل بر اين است كه پارلمان بر كليه اعمال دولت نظارت كند و در حقيقت مرجع عالي مملكتي به شمار مي‌رود. در كشورهايي كه رئيس جمهور از اختيارات وسيع برخوردار است (ايالات متحده و فرانسه و تعدادي از كشورهاي آمريكاي لاتين) پارلمان فقط قانونگذار است و چه بسا هيأت دولت حتي به طرز صوري هم در مقابل پارلمان پاسخگو نيست.

كشورهاي ديكتاتوري، اگرچه مجلس دارند اما پارلمان فاقد هرگونه محتوي بوده، ديكتاتورها با صحنه سازي و انتخاباتي مجعول عده اي را به نمايندگي مجلس منصوب مي‌كنند.

سيستم انتخاباتي: عبارتست از ترتيبي كه در هر كشور به موجب قوانين و آئين نامه هاي خاصي،براي انتخابات ارگانهاي انتخابي كشور و تعيين نتايج رأي گيري مقرر گرديده است.

انتخابات مي تواند مستقيم و يا غير‌مستقيم باشد. در انتخابات مستقيم رأي دهندگان مستقيماً در انتخاب مربوطه شركت مي كنند ولي در انتخابات غير مستقيم يا چند درجه‌‌‌اي، رأي دهندگان عادي ابتدا گروههاي معيني را انتخاب مي كنند و اين گروهها به نوبه خود انتخاب نهايي را انجام مي دهند (مجلس عالي نروژ و انتخاب رئيس جمهوري ايالات  متحده)  براي   تعيين   نتيجه انتخابات، دو سيستم عمده وجود دارد:

1ـ مستقيم مبتني بر تناسب آرا

2ـ مستقيم مبتني بر اكثريت آراء

در سيستم مبتني بر تناسب آراء، كرسي هاي پارلمان به نسبت آرايي كه احزاب شركت كننده به دست آورده اند، ميان اين احزاب تقسيم مي شوند (ايتاليا و بلژيك و ...)

در سيستم مبتني بر اكثريت آراء فقط كانديدهاي حزبي انتخاب مي شوند كه در حوزه انتخاباتي مربوط بيشترين آراء را به دست آورند. بنابراين احزاب ديگر ازداشتن نماينده در اين حوزه محروم مي شوند.

سيستم اكثريت آرا مي تواند مبتني بر اكثريت نسبي (آمريكا و انگلستان) و يا اكثريت مطلق (فرانسه و ...) باشد. در اكثريت نسبي كافي است كه يك حزب و يا يك كانديدا بيش از احزاب و كانديداهاي ديگر رأي بدست آورد. ولي در اكثريت مطلق حزب يا كانديد حداقل بايد يك رأي بيش از 50% مجموع آراء را بدست آورد اگر در دور اول چنين نتيجه اي حاصل نشود انتخابات به دور دوم كشيده مي شود.

يلدا = كريسمس

در پايان آذر ماه، در شب اول دي، ايراني‌ها مراسمي ويژه برپا مي‌كنند كه مي‌توان گفت منحصربه فرد است. همه ما مراسم و سنت‌هاي اين شب را كمابيش مي‌دانيم و لذا از تكرار آنها خودداري مي‌شود. در نوشته زير برخي از جنبه‌هاي مربوط به يلدا و پيشينه آن را كه به نظر مي‌رسد خيلي‌ها از آن بي‌اطلاعند، بازگو مي‌كنيم:

يلدا yalda باستاني‌ترين آيين جهان است كه تا به امروز باقي مانده است. در سرزمين‌هايي كه امپراتوري ايران را تشكيل مي‌دادند اصالت خود را حفظ كرده و در اروپا از سال 376 ميلادي (1627 سال پيش) و بعداً در ساير كشورها جاي خود را به كريسمس (زاد روز مسيح) داده است.

قدمت آن به بيش از پنج هزار سال مي‌رسد و از آيين‌هاي طوايف آريايي است كه در شمال غربي هند از جمله كشمير، ايران زمين شامل افغانستان، تاجيكستان، مناطق كردنشين، قفقاز، ماوراءالنهر و ايران امروز، و اروپا استقرار يافته‌اند.

ميترائيسم كه آيين اوليه اقوام آريايي بود آخرين شب پاييز (سي‌ام آذر ماه) را كه بلندترين شب در طول سال است شب تولد آفتاب (مهر ـ ميترا) مي‌دانسته و آريايي‌ها و بعداً همه پيروان آيين ميتراييسم، اين شب را بيدار مي‌ماندند، گرد هم جمع مي‌شدند، آتش برمي‌افروختند، آخرين ميوه‌هاي تازه و ميوه‌هاي خشك كرده را با هم مي‌خوردند و تا سپيده‌دم كه بشارت تولد خورشيد را دريافت مي‌كردند، شاد بودند و از همين رو، سپيده‌دم براي ايرانيان واژه مركب دل‌انگيزي بود كه نويد پايان تاريكي و سردي و برآمدن روشنايي و گرمي را مي‌داده است.

زرتشت، آفتاب و گرمي را از عنايات و بركات خدا (اهورامزدا) اعلام داشت. از همين زمان جمع شدن در اطراف درخت سرو كه سمبل مقاوم بودن در برابر سرما و باد و توفان (بدي‌ها) است در شب يلدا رسم شد. اين درخت به آزادگي معروف و مورد علاقه آرين‌ها است. در زبان‌هايي رويايي واژه سرو به تدريج به cypress تبديل شده‌است.

سرو سمبل مقاومت سرو سهي با درختي به همين شكل، ولي پهن‌تر فرق دارد كه در آمريكا و اروپا «جنيفر» خوانده مي‌شود.

پس از مسيحي شدن اروپايي‌ها، ارمني‌ها و سرزمين‌هاي اطراف زادگاه مسيح، از جمله سوريه و لبنان، لئون دوم پاپ وقت دستور داد كه معابد ميتراييسم تخريب شود. ولي مردم آن سرزمين‌ها با اين كه مسيحي شده بودند شب يلدا را برگزار مي‌كردند.

 شب يلدا كه شب 22 دسامبر (21 دسامبر شب) است تا آن تاريخ به علت اشتباه محاسبه در سال‌هاي كبيسه در اروپا، در شب 25 دسامبر برگزار مي‌شد و تولد مسيح در ششم ژانويه بود كه چون پاپ لئون دوم نتوانست مردم را از برگزاري شب يلدا منصرف كند، در سال 376 ميلادي (1626 سال پيش) زادروز مسيح را يازده روز به عقب برد و از ششم ژانويه به روز 25 دسامبر انداخت كه هنوز ادامه دارد.

از آن پس تا قرن‌ها، شب 25 دسامبر، جشن يلدا و زادروز مسيح بود       ـ هردو ـ كه به تدريج يلدا تنها كريسمس (ميلاد مسيح) خوانده شد. ولي لوتر بنيادگذار پروتستانيسم بار ديگر برگزاري آئين كريسمس  را  در كنار درخت سرو احيا كرد كه باقي مانده است و در جايي كه درخت يا شاخه سرو به دست نيايد از كاج كه آن هم در برابر سرما و تاريكي مقاومت دارد استفاده مي‌شود.

واژه يلدا از زبان سرياني (soriani) گرفته شده  كه  انجيل  اصلي  به  آن زبان نوشته شده است و اين واژه در ايران زمين نيز رواج يافته است. يلدا به معناي ميلاد يا زادروز است و هدف از استفاده از اين واژه هم تداخل تولد خورشيد هميشه پايدار و زوال با ميلاد مسيح بوده است كه ايرانيان عمدتاً «شب چله» مي‌خوانند.

زبان سرياني از خانواده زبان‌هاي سامي (عربي ـ عبري) است و به همين سبب واژه‌هاي «يلدا» و «ميلاد» مشابه هم از يك ريشه و داراي يك تاريخ هستند.

شب يلدا كه در آذربايجان به «چله گجه‌سي» معروف است خانواده‌ها را در طولاني‌ترين شب سال دور هم جمع كرده و ساعاتي به يادماندني و شاد را براي آنها رقم مي‌زند. به طوري كه در گذشته اعضاي خانواده در اتاق بزرگي كنار كرسي جمع شده و با خوردن گردو، كشمش، سنجد و هندوانه گوش به داستان‌هاي شيرين پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها سپرده و با نقل روايات شاد و شوخي (تاپماجالار) و شعرهاي تركي (باياتيلار) تا صبح به شادماني مي‌پرداختند. البته آذربايجاني‌ها در اين شب آجيل مخصوصي نيز دارند كه از تخمه، سنجد، قيسي، بادام و گردو تشكيل شده كه اخيراً پشمك نيز به آن اضافه شده است.

شب يلدا براي عروس و دامادها نيز مزايايي دارد. خانواده‌هاي عروس و داماد در اين شب هدايايي را براي يكديگر مي‌فرستند كه اين هدايا در آذربايجان به «خونچه» معروف است و گيلاني‌ها نيز به اين مراسم «چله سري» مي‌گويند.

 

شماره 12 : 2 اسفند 82

در كنار شما

     باز اسفند ماهي ديگر و شروع ترم جديد و برگشت ما هم‌آوايي‌ها به سوي شما با قلبي اميدوار و طبق روال عادي بعضي خوشحال و بعضي‌ها در فكر جبران واحدهاي عقب‌مانده، ولي گوش كن رفيق، مطمئناً تو هنوز فرصتي را در كوچه باغ براي جبران داري. شايد مرغ آمين همين الان روي درخت كاج نشسته، تا نپريده حواست به من باشه. تلخ و ناراحت نشو. زندگي به همين راهي كه تو داري توش درجا مي‌زني ختم نمي‌شه. زندگي خيلي خلاقه اگه يك راه نشد، يه راه ديگه و قابل جبران است. يادت باشه هر غم و غصه‌اي با نگاه دقيق و هوشيار ما، با خودش راه حل و كليد قفلش رو مي‌آره.                                    لادن مباركي

 خداوندا نه‌سردارم‌نه‌سامان         چوگيسوي‌بتان‌هستم‌پريشان

زايشان‌جملگي‌دارم‌شكايت          خداونداتوخودداني‌وايشان

     بالاخره شماره 12 «هم‌آوا» را بعد از چند هفته دوري از شما، منتشر كرديم تا پيش از اين در پيشگاه خوانندگان شرمسار نباشيم. البته عامل اصلي انتشار نشدن نشريه در اين چند هفته، شروع امتحانات پايان ترم بود كه بالاجبار تا امروز از انتشار آن بازمانديم. اما بيشتر دوستان از ما ايراد مي‌گرفتند كه چرا «هم‌آوا» در آستانه انتخابات مجلس هفتم منتشر نشد و به چنين موضوع حساسي بي‌اعتنايي نشان داد. لذا در پاسخ به اين عزيزان بايد بگويم كه در يك جمع‌بندي به اين نتيجه رسيديم كه انتشار نشريه در شرايط كنوني كه شواهد و قرائن حاكي از شركت كم‌رنگ مردم در انتخابات مي‌باشد شايسته نيست. چون انتشار نشريه در راستاي تائيد نظر مذكورمي‌توانست حتي منجر به توقيف نشريه شود و رد نظر فوق نيز ممكن بود رنجش خاطر خوانندگان را موجب شود. لذا انتشار شماره 12 را به ناچار به امروز موكول كرديم و اميدواريم كه عذر ما را بپذيريد./سجاد نيكنام /

 يك اگر با يك برابر بود ...

استاد پاي تخته داد زد، صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زير پوششي از گرد پنهان. ولي آخر كلاسي‌ها لواشك بين خود تقسيم مي‌كردند و آن يك گوشه‌اي جوانان را ورق مي‌زد. براي اينكه بي‌خود هاي و هوي مي‌كرد و با آن شور بي‌پايان، تساوي‌هاي جبري را نشان مي‌داد، با خطي خوانا به روي تخته‌اي كه از ظلمت و تاريكي غمگين بود تساوي را اينچنين نوشت:

يك با يك برابر است!

از ميان جمع شاگردان يكي برخاست(هميشه يك نفر بايد به پا خيزد). به آرامي سخن درداد: تساوي اشتباهي فاحش و محض است.

نگاه بچه‌ها به يك سو خيره گشت و استاد مات بر جا ماند.

 و او پرسيد اگر يك فرد انسان، واحد يك بود، آيا باز يك با يك برابر بود؟

سكوت محض بود و سوالي سخت!

استاد خشمگين فرياد زد: آري برابر بود.

و او با پوزخندي گفت: اگر يك فرد انسان، واحد يك بود؛

 آنكه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنكه قلبي پاك و دستي فاقد زر داشت پايين بود.

 اگر يك فرد انسان واحد يك بود آنكه صورت نقره‌گون چون مه داشت بالا بود. و آن سيه چهره كه مي‌ناميدند پايين بود!

اگر يك فرد انسان واحد يك بود اين تساوي زيرورو مي‌گشت.

حال مي‌پرسم اگر يك با يك برابر بود، نان و مال مفت ‌خواران از كجا آماده مي‌گرديد؟

يا چه كسي ديوار چين‌ها را بنا مي‌كرد؟

يك اگر با يك برابر بود، پس كه پشتش به زير بار فقر خم مي‌گشت يا به زير ضربت شلاق له مي‌شد.

يك اگر با يك برابر بود پس چه كسي آزادگان را در قفس مي‌كرد؟

استاد ناله‌آسا گفت:

 بچه‌ها در جزوه‌هاي خويش بنويسيد: يك با يك برابر نيست .../خسرو گلرخي/

 اجراي قوانين بايگاني شده

ناآرامي‌هاي خرداد ماه، نه تنها تعليقي‌هاي بسياري را به دنبال داشت بلكه تبعات آن هنوز هم قرباني مي‌گيرد. چند هفته پيش اعلام شد كه باز هم چند نفر از دانشجويان دانشگاه اروميه با حكم كميته انضباطي به چند ترم محروميت از تحصيل محكوم شدند كه از آن جمله مي‌توان به دانشجوياني چون حسين نعمتي، بابك وفايي و مسعود عرفاني اشاره كرد. و آن طور كه به گوش مي‌رسد، دادگاه آرش حقاني نيز  چند ماه به تعويق افتاده است.

اين اتفاقات در حالي روي مي‌دهد كه بخش آموزش دانشگاه نيز به بهانه مشروطي زياد، چند تن ديگر از دانشجويان را با اخراج رودررو ساخته است و اخيراً نيز با به اجرا درآوردن قانوني كه تاكنون بايگاني شده بود، غيبت بيش از اندازه را معادل نمره صفر در آن درس اعمال مي‌نمايد. البته طبق شنيده‌ها همين قانون در دانشگاه‌هاي ديگر براي كمك به  دانشجو،  فقط  به  صورت حذف آن درس به اجرا در مي‌آيد.

انجمن اسلامي دانشجويان نيز كه اعتراض خود را به اين اقدام نشان داده بود به صورت عجيبي با حكم تعليقي دبيركل خود روبرو شد كه واقعاً جاي سوال دارد.

اما سكوت نهادهاي دانشجويي در مورد حكم‌هاي تعليقي و اخراج دانشجويان را نيز نبايد فراموش كرد هر چند كه انجمن اسلامي به جمع‌آوري امضا اكتفا كرد.

 انتخابات ايراني

      تازه وارد پيش‌دانشگاهي شده بودم كه اعلام كردند چند روز ديگر انتخابات است. همان روز هم شايعه شد كه اگر در انتخابت شركت نكنيد قبوليتان در كنكور از مهالات خواهد بود. من هم كه هيچ اطلاعي از انتخابات نداشتم در روز انتخابات به يكي از پايگاه‌ها مراجعه كردم و روي برگه راي، اسم چند تا خواننده را نوشتم و در صندوق انداختم. خوشبختانه سال بعد در كنكور قبول شدم ولي نفهميدم كه انتخابات چه ربطي به كنكور داشت. در دانشگاه كم كم معني انتخابات را فهميدم. سال دوم دانشگاه هم قرار بود انتخاباتي برگزار شود و اين دفعه با آگاهي به پاي صندوق راي رفتم و به آنهايي كه وعده رفع بيكاري در جامعه را داده بودند راي دادم كه البته بعد از مدتي آمار بيكاري چند برابر شد. دانشگاه را تازه تمام كرده بودم كه به خدمت سربازي فراخوانده شدم. يادم مي‌آيد در پادگان نيز يك بار صندوق راي يكي از انتخابات كشوري را آوردند و از آنجا كه هيچكدام از كانديداها را نديده‌بودم،شانسي به‌چندنفرراي دادم.

  خدمت سربازي هم تمام شد و نوبت به استخدام رسيد. روز آزمون استخدام، فرداي انتخابات ديگري بود. در شرايط استخدام كپي از تمامي صفحات شناسنامه خواسته بودند، شايعه هم شده بود كه هر كس در  اين  انتخابات  شركت  كند حتماً استخدام مي‌شود. من هم با وجود اينكه از وعده وعيدها خسته شده بودم، ولي به ناچار در اين انتخابات هم شركت كردم. و خوشبختانه استخدام هم شدم. هميشه همكارها در اداره مي‌گفتند هر كسي در همه انتخابات‌ها شركت كند اضافه حقوق دريافت خواهد كرد كه من هم تا امسال در همه انتخابات‌ها شركت كردم ولي تغييري در وضع حقوقم نديدم. اما امسال شايعه شد كه هر كسي در انتخابات شركت نكند بازخريد مي‌شود. من هم براي رد اين شايعات و به دليل پخش سرود«اي ايران» از تلويزيون كه تا چند سال پيش يك سرود سلطنتي لقب گرفته بود، در اين انتخابات شركت نكردم كه متاسفانه بعد از چند روز از اداره ...

 

شماره 13 : 9 اسفند 82

 در كنار شما

بازآمدم ازچشمه خواب، كوزه‌تر درستم، مرغاني مي‌خواندند.

نيلوفر وا مي شود، كوزه‌تر بشكستم، دربستم.

و در ايران تماشاي تو بنشستم.

آقاي سرزمين من سلام

كارهاي تو باعث شد من هميشه صبورانه در مورد تو سخن بگويم و لحظه اي تأمل نكنم. مي‌خواهيم باز مثل هر سال بارها تو را بخوانيم با اينكه تو هميشه در ياد مايي. روزي كودكي مدادش را گم كرد ولي بعد از مدتي او 5 تا مداد داشت حال امروز ما تو را گم كرده ايم ولي حس رسيدن به تو به ما چيزهاي با ارزشي داده مثل آن 5 مداد.

بدان كه تو در شطرنج زندگي ما نقش شاه را داري و ما نقش سرباز. و هميشه تو ما را در خانه هاي سفيد و سياه زندگي پيش مي بري. فرا رسيدن ايام محرم را به شما ياران هميشگي «هم آوا» تسليت عرض مي نماييم./لادن مباركي/

نشدفرصت‌كسي‌رااندرعالم       كه‌يك‌ دم‌وارهد‌ازغصه‌وغم

به‌هركس‌بنگري‌درزندگاني         به‌ نوعي‌با‌غمي‌گرديده همدم

    ماه محرم ماهي كه بوي حسين(ع) را مي‌دهد بار ديگر ميهمانمان كرده تا عاشقان سيدالشهدا را به آزاده بودن فراخواند. آري در ماه محرم همه ميهمان سيدالشهدا هستند و اين واقعاً جاي بسي تاسف است كه گروهي فقط خود را لايق خدمت به آقا بدانند و ديگران را حتي به بي‌ديني متهم نمايند. و اما تاسف‌بارتر اينكه همين گروه‌ها به نام امام نيز رحم نكرده و از نام ايشان و حماسه روز عاشورا در جهت رسيدن به اهداف خويش استفاده برده و احساسات مردم را به بازي مي‌گيرند تا شايد از اين راه افكار خود را عملي نمايند. ولي اين سياست نيز دوام چنداني نخواهد داشت چون خود آقا روزي مانع از اين كار خواهند شد و در آن روز مردم نيز به حقيقت عاشورا پي خواهند برد./سجادنيكنام/

مجلس در دست اقليت

بالاخره انتخابات مجلس هفتم با تمام حرف و حديث‌هايي كه در داخل و خارج از كشور در مورد آن مطرح بود، به اتمام رسيد هر چند كه در برخي از حوزه‌ها به علت به حدنصاب نرسيدن آراي اتخاذ شده، انتخابات به دور دوم كشيد. اما نكته‌اي كه بيشتر جلب توجه مي‌كرد، به مجلس راه يافتن اكثريت نيروهاي محافظه‌كار بود آن هم با كمترين آراي ممكن؛ به عنوان مثال در حوزه انتخابيه تهران فردي اولين راي را آورد كه در انتخابات مجلس ششم با آرايي در همين حد، در كنار 30 نفر پاياني منتخبين قرار داشت. و اين در حالي است كه صداوسيما با تبليغات جهت‌دار   خود   ميزان   شركت  در   انتخابات را بي‌سابقه عنوان مي‌كرد. حال مجلس به دست محافظه‌كاراني افتاده است كه اقدامات آنها حتي محافظه‌كارترين فرد جبهه اصلاح‌طلب يعني مهدي كروبي را نيز به انصراف از انتخابات واداشته است.

 هر چند كه بسياري بر اين عقيده‌اند اين انصراف نتيجه آراي بسيار اندك وي در انتخابات اخير بود. ولي انتخابات اخير نشان داد كه محافظه‌كاران پروسه‌اي عظيم را در پيش گرفته‌اند كه اولين گام آن يعني به دست گرفتن مجلس هفتم، با موفقيت برداشته شد. حال بايد منتظر بود و ديد كه گام‌هاي يعدي آنها كه احتمال ميرود در دست گرفتن قوه مجريه، برقراري رابطه صميمانه با آمريكا و اروپا و در نهايت ايجاد يك رونق اقتصادي نسبي در سطح جامعه مي‌باشد با صرف چه هزينه‌هايي به نتيجه خواهد رسيد؟ آيا آمريكا و اروپا حاضر به برقراري رابطه با محافظه‌كاران خواهند شد؟ آيا ايجاد رونق اقتصادي با تحريم‌هاي آمريكا ممكن خواهد بود؟ آيا محافظه‌كاران محبوبيتي درميان‌مردم‌خواهند داشت؟ /سجاد نيكنام/

 انتخابات خيلي‌ها را خوشنود نساخت

انتخابات اخير مجلس هفتم كه اين مجلس را به طور كامل در اختيار نيروهاي محافظه‌كار قرار داد، در بلند مدت مي‌تواند پيامدهاي متفاوتي را براي ايران به دنبال داشته باشد.  اين انتخابات كه با وجود نارضايتي نيروهاي اصلاح‌طلب برگزار شد، در طول هفته گذشته، ناخشنودي اتحاديه اروپا و آمريكا را نيز نمايان ساخت. اتحاديه اروپا و آمريكا، انتخابات مجلس هفتم را مخدوش دانسته و ايران را به زير پا گذاشتن حقوق شهروندي متهم  ساختند.  و  اين  در  حالي بود كه فشارهاي آنها به همين جا محدود نشده و با مطرح كردن ادعاي جديد ساخت بمب اتمي توسط ايران، در آستانه اعلام گزارش محرمانه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، اهداف خاص خود براي اعمال فشارهاي بيشتر به ايران را نمايان ساختند.

و اين بار ايران با برگزاري انتخابات اخير مجلس، برخلاف دفعات قبل كه هميشه اتحاديه اروپا را در كنار خود مي‌ديد، اين اتحاديه را نيز رودرروي خود مي‌بيند.    

اما اتهامات ديگري نيز چون ادعاي جديد دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا در مورد ايران كه اين كشور را به اهمال در برابر تردد تروريست‌ها به عراق متهم مي‌كند، بيش از پيش محافظه‌كاران را نگران ساخته است. حال اين موضوع مطرح است كه آيا دولت انگليس اين بار نيز به كمك محافظه‌كاراني خواهد آمد كه با راي اندك مردم به مجلس راه يافتند و يا آنان را در برابر اصلاح‌طلبان رانده شده و فشار كشورهاي ديگرتنها خواهد گذاشت؟/سجاد نيكنام/

 دانشگاه اروميه

مطلع شديم كه دانشگاه با هماهنگي بانك صادرات اقدام به اعطاي وام به دانشجويان شبانه ورودي سال 82 كرده است. و اين در حالي است كه اين وام فقط به اين ورودي‌ها تعلق گرفته و ورودي‌هاي سال‌هاي قبل از اين وام بي‌بهره مي‌مانند. البته خود دانشگاه به اين دانشجويان وام ميدهد. اما مقدار مبلغ اين وام يا به قدري كم است كه ارزش گرفتن ندارد و يا اينكه آنقدر مقدمات و شرايط دارد كه دانشجو را  از گرفتن آن منصرف مي‌سازد.

از سوي ديگر آموزش دانشگاه نيز در سال جاري اقدامات جديد و جالبي مي‌كند. به عنوان مثال برخلاف سال‌هاي قبل شهريه ترم جديد را همزمان با انتخاب واحد دريافت مي‌كند در حالي كه تا ترم گذشته شهريه همزمان با حذف و اضافه و يا حتي بعد از آن واريز مي‌شد. اين اقدام نه تنها دانشجويان را با مشكلات عديده‌اي روبرو مي‌سازد، بلكه خود آموزش را نيز با مشكلاتي چون ديركرد در پرداخت شهريه و به عقب افتادن ثبت‌نام برخي از دانشجويان و يا حتي حذف واحد بعد از رسيدن برخي نمراتي كه جديداً اعلام شده‌اند. و واقعاً جاي سوال دارد كه چگونه قبل از مشخص شدن نمره بعضي از درس‌ها آموزش اقدام به ثبت‌نام و حذف و اضافه مي‌كند؟ جالب است بدانيد هنوز كه نمرات برخي از درس‌ها نيامده، دانشجويان حذف و اضافه نيز كرده‌اند!!/سجاد نيكنام/

 رسانه ملي!!

تلويزيون را روشن كردم، كانال اول را نشان مي‌داد. يك نفر داشت غذاي عجيبي مي‌پخت، من كه تا حالا چنين چيزهايي نديده بودم. البته پولش را نداشتم كه ببينم. خوب لااقل تلويزيون هواي كساني كه نمي‌توانند اين غذاها را بخورند دارد و براي شناختن غذا نيز كفايت مي‌كند. بالاخره طاقت نياوردم و كانال را عوض كردم چون كه كم‌كم آب دهانم را نمي‌توانستم جمع كنم. كانال دو بود. يك سريال خارجي نشان مي‌داد. فكر كنم از همين سريال‌هاي تاريخ گذشته انگليسي بود. اما نمي‌دانم چرا مدام تغيير رنگ مي‌داد و هنگام ظاهر شدن خانم‌ها، سياه و سفيد مي‌شد. اول سريال در مورد يك زن و شوهر بود ولي در آخرهاي سريال اين دو با هم برادر و خواهر بودند. بالاخره نفهميدم كه اين زن و مرد با هم چه نسبتي داشتند. بعد از اتمام سريال، كانال سه را گرفتم. قرار بود يك بازي فوتبال مستقيم از ليگ ايتاليا نشان دهد. چند دقيقه با تاخير و البته همراه با پخش آگهي بازرگاني، بازي شروع شد. اما نمي‌دانم چرا به جاي نشان دادن بازي فقط تماشاگرها را نشان مي‌داد و يا حركتي را كه چند ربع ساعت پيش اتفاق افتاده بود پشت سرهم نشان مي‌داد. بالاخره بازي تمام شد هر چند كه چند بار هم تصوير قطع و وصل شده بود. اما نتيجه بازي مشخص نشد لذا كانال شبكه خبر را گرفتم تا نتيجه بازي را بدانم. شبكه خبر مي‌گفت كه يك فلسطيني در اثر تصادف با اتومبيل يك صهيونيست، شهيد شده است.

اما هر چقدر صبر كردم كه اخبار ورزشي بگويد، خبري نشد كه نشد. به ناچار شبكه استاني را گرفتم تا چند كلمه هم به حرف‌هاي هم‌زبانانم گوش كنم ولي مثل هميشه تمامي برنامه‌ها فارسي بود. و برنامه‌هاي تاريخ گذشته شبكه تهران را نشان مي‌داد. باز هم كانال را عوض كردم تا ببينم شبكه چهار چه برنامه‌اي دارد. چند تا شير با هم كشتي مي‌گرفتند و گوينده هم كه معلوم نبود خواب بود يا بيدار، اين كشتي را گزارش مي‌كرد. هنوز نگران نتيجه بازي فوتبال بودم. لذا دوباره زدم كانال يك. آن سوي خبرها داشت و مي‌گفت كه آمريكا باز هم تهديد كرده. نوبت به هواشناسي رسيد؛ صاف، تا قسمتي ابري همراه با وزش باد،دربعضي مناطق رگبار و برف و...

عاشق بشيد

اين چيزهايي كه نوشتم اصلاً طنز نيست لطفاً بعد از مطالعه به بنده بد و بيراه نگيد:

چيزي كه اين روزا واقعاً مد شده احساس دگردوستي در بين ابنا بشر به طرز خفني بيداد مي‌كنه خب از اون جايي كه يه عده در اين زمينه تبحر خاصي دارن و به اصطلاح چند تا پيراهن بيشتر از ما پاره كردن نظرات اين دوستان را در اينجا براي تنوير افكار عمومي مياريم.

اولين راهكار اينه كه مقدمات عاشقي رو جور كنيد براي اين كار ابتدا چند كارتن شمع تهيه كنيد بعد دو سه كارتن سيگار از انواع مختلف برگ گرفته تا اشنو و ويژه آماده كنيد حالا وقت پيدا كردن كتابهاي شعر و ترانه است در اين زمينه پيشنهاد مي كنيم از ديوان حافظ و اشعار سهراب سپهري غافل نشيد تازه هنوز شعر مشيري تو بورس هست و كتابهايي همچون صد سال تنهايي ماركز گارسيا و اشعار پابلو نرودا و كوئيلو و ترانه هاي شاهكار بينش‌پژوه و يغما گلرويي و مريم حيدرزاده فراموش نكنيد كه غفلت موجب پشيماني است از لوازم بعدي كه بايد از همين حالا در فكرش باشيد  نوارهايي است كه بتونه حس و حال شما رو خوب بيان كنه توصيه ما مثل هميشه خانم آتشين و سيمين خانم و آقايون اقبالي و حامدي و س.قميشي است البته سنتي كارها ميتونن از صداي آقاي گلپايگاني و استاد بنان (قابل ذكر است كه هنوز بعد از چهل سال الهه ناز بين جوونا زمزمه ميشه )

 كمال استفاده را بكنند البته خواننده ترانه «تو محشري از همه سري» و خواننده «مخور غم گذشته» و خواننده‌هايي از جمله «اگه يه روز بري سفر» و «من مرد تنهاي شبم» بايد جايگاه خاصي داشته باشن البته در موقع خود كاركرد هر كدوم از اين لوازم را خواهيم گفت. بعد از تهيه اين لوازم به فكر عاشق شدن بيفتين در ابتدا بايد در بين همسايه‌هاتون دنبال  يه گزينه خوب باشيد اين مورد چندين حسن و يكي دو تا عيب داره اولين حسن اون اينه كه هر روز چشمتون تو چشم هم ميفته دوم بهر حال همسايه است ديگه كارتون به هم ممكنه بيفته در اين حالت اصلاً دست پاچه نشيد و اصلاً  به  روتون  نياريد  كه  شما  از

عهده اين كار بر مي آييد چون در اين صورت از دفعه بعد عين كنه بهتون آويزون ميشن اما با كمي ناز و ادا با استفاده از حس انساندوستيتان كار طرف مقابل را راه مي اندازيد در عالم همسايگي در ايامي همچون چهارشنبه سوري و سيزده بدر و اعياد ميتوان تمام هنرهاي خود را به همسايتون نشون بدين اما عيبهاي همسايگي اولا بعد از لو رفتن ديگه روي نگاه كردن به پدر و مادرشو نخواهي داشت در محله بي آبرو ميشي (چشت كور دنده‌ات نرم بكش) اما با همه اين احوالات شما ميتونين ترانه هايي نظير «دختر همسايه» زمزمه كنيد اما اگه خيلي دوستش داري ميتوني بگي «ميگن كه همسايموني نجيب و مهربوني/ قشنگ و سربزيري مي دونم كه هموني». به هر حال اگر مثل من تو همسايگيتون لقمه دندونگيري نتونستي پيدا كني غصه نخور راههاي ديگري هم هست از جمله شغل شريف خيابون گردي و تفريح مزه پراني به كسايي كه ويترين مغازه‌ها رو ديد ميزنن از آنجايي كه آخر و عاقبت اين عشقهاي خيابوني مثل طرح خانه هاي عفاف ميشه (راستي از خانه هاي عفاف چه خبر؟) توصيه مي كنم بي خيال بشيد اما يه راه ديگه (اين راه مختص آقايونه لطفاً خانوما نخونن بدآموزي داره مگه شما پدر و برادر ندارين يه چيزي ميگم‌ها !!! ) جلوي دبيرستانهاي دخترونه البته تا زماني كه آكواريوم نباشه پيشنهاد خوبيه و به شرطي كه اگه به يه دختري گير دادي بچه ننه نباشه يعني پدر  مادرش يا كس ديگري دنبالش نياد. حالا بايد زبونتون و همچنين صورتتون به طرز فوق العاده اي هنرشون و به طرف مقابل نشون بدن اگه موفق شدين كه خوش به حالتون و گرنه بايد در قسمت ناكامان دنبال يه راهكار خوب باشيد. در صورتي كه شما هم مثل بنده  عرضه اين  كار  و  نداشته باشين دو تا راه واستون مي مونه يا از دانشگاه قبول ميشين يا نميشيد در صورت عدم قبولي يكي از فك و فاميلهاي بدريخت و ترشيده تونو به ريشتون ميبندن در آن صورت كه خاك بر سرتون اما اگه زرنگ باشيد ميتونين به راحتي و با استفاده از فيلم گنج قارون يه دختر پولدار به تور بياندازيد (شتردر خواب بيند پنبه دانه / گهي لپ لپ زند گه دانه دانه).

راهكار ديگه قبولي در دانشگاهه در آن صورت دستتون بازه (شهر فرنگه از همه رنگه) اصلاً تو دانشگاه يعني آزادي انتخاب در اين زمينه بايد هوشيار باشين به هر كسي كه تازه از راه رسيده و دهنش هم بوي پفك ميده رو ندين و الا از سروكولتون بالا ميرن كه مواظب باشين در اين قسمت به دليل حساسيت موضوع آقايون و خانوما رو جدا ميكنيم:

آقايون: بدبخت فلك زده تو آه نداري با ناله سودا كني ميخواي بشي آقا موشه به خونه‌اش نمي‌رفت جارو به دمش مي‌بست خجالت نمي كشي، بزنم تو مخت (در اينجا چون بنده عصباني هستم  تو دلتون هر چي بد و بيراه و فحش و ناسزا از ته دلتون نثار اين پسرا كنين از لطف شما ممنون) چه معني داره تو محيط درس و مشق بشين آدم بيكار و علاف عاشق ميشه البته بعد چهار سال كه درستون تموم شد و و سربازي رفتين اونوقت ميتونين عاشق بشين بهر حال اون موقع بايد وقتتون رو يه‌جوري سركنين خب آدم شدين يانه‌اگه نشدين سرتونوبه ديوار بزنين.

خانوما: تو محشري از همه سري، تو مث گلي، بله شما ماهيد من اصلاً كي باشم كه به شما طريقه عاشق شدن رو ياد بدم شما اصلاً يه تيكه جواهريد اما روم به ديوار از شما چه پنهون با اين آمار ارقام دخترا و قبولي شما تو دانشگاه اگه تو اين چهار سال يه فكري به حال خودتون نكنين بازم ميگم روم به ديوار ممكنه تو خونه باباتون ترشي بندازين بهر حال از ما گفتن. در لوازمي كه گفتم حالا به درد ميخوره اگه شما تونستين طرف مقابل رو گير بندازين بايد دور سيگار و اين جور چيزارو خط بكشين ولي ميتونين از شمع به طرق مختلف استفاده كنين كتابهاي شعر و هم بي‌خيال بشن بايد خودتون شعر بگين خيلي راحته كلماتي نظير «پرنده، مهتاب، شب، غروب و ...» استفاده كنين لازم هم نيست قافيه، وزن و حتي فعل داشته باشه اگه صداي خوبي دارين ميتونين با آهنگ «بيوفايي دل من ...» زمزمه كنين تازه طرف مقابل هم بره خداشو شكر كنه كه چنين عاشق هنرمندي گيرش اومده (قابل توجه خانوما: خوندن خانوما اشكال شرعي داره لطفاً از اين كارا نكنين) شما احساس خوشبختي ميكنين اما يادتون نره دنيا دو روزه تا ديروز ميگفتي من فلان ميكنم و بهمان مي‌كنم به همه ميگفتي zaza حالا خودت جلوي داوود برره لنگ ميندازي باشه ما كه يادمون نرفته.

اما قسمت ناكامان عزيز شما در اين حالت انواع استعدادهاي نهفته تون شكوفا   ميشه   من‌   جمله  شاعري، خوانندگي، هنرمندي (در انواع هفتگانه)، طنزمندي، نوازندگي، تيكه پراني، مجسمه سازي با دود سيگار، خود نيچه بيني و ... اما واسه شما ياد گرفتن يكي از سازهاي گيتار و سه‌تار و پيانو و ساز دهني الزاميه در ضمن بايد بلد باشين با سوت آهنگ «دل من تو رو مي خواد» بزنين در ضمن حتماً بايد اشعار پابلو نرودا رو ازبر باشيد در ضمن بايد مث بلبل اشعار شاملو رو چهچه بزنيد. سيگار و اگه پولدارين پيپ از اوجب واجبات براي بروز دادن احساس شكست در عشق براي شما است اگه مث من ناراحتي تنفسي دارين صورت شكلات بهترين پيشنهاده شما بايد بلد باشين با دود سيگار حلقه‌هاي عاشقانه درست كنيد. اما كاركرد نوارها اينجا مشخص ميشه كسايي كه نميتونن سازي بزنن بايد وقتشون با حالتي شبيه آتقي در آخر حالت ديپرس به نوارهاي بنگي‌هايي مث اقبالي و حامدي و قميشي و مرد تنهاي شب گوش بدين. آخ بميرم واسه شما، شما بايد الان بميريد يعني چه به قول معروف هر كه خربزه مي‌خوره بايد جور  هندوستان  بكشه   (بهم گفتن طوري بنويس كه به كسي بر نخوره آخه خوبيت نداره بچه مردم به جك و جونور تشبيه كنيم محض اطلاع گفتم).

بهر حال اينا راههاي عاشق شدن بود اگه دلتون ميخواد اگه سرتون به تنتون زيادي كرده اگه مي‌خواين جزغاله بشيد اگه دوست داريد جناق بگيريد خب به من چه برين عاشق بشيد البته آخر سر:

نتيجه اجتماعي: عشق تپه‌اي است كه هر خري از آن بالا مي‌رود.

نتيجه اخلاقي: عشق سوءتفاهمي است بين دو احمق.

نتيجه سياسي: خر بودن كه عاشق الاغي مث تو شدم.

نتيجه فمينيستي: عشق خوبه براي مرد و مرد هم مث سرخپوست خوبه، سرخپوست خوب  يعني سرخپوست مرده.

نتيجه شاعرانه:

همه عاشق ميشن اما همه عاشق نميمونن / چرا تا آخر اين كهنه غزل رو نميخونن / عشق اگه هميشگي بود يا نصيب همه مي شد / نه غزل بود نه كينه ختم اين همهمه مي شد. /اكبر يارمحمدي/

 

شماره 14 : 16 اسفند 82

 در كنار شما

روشن‌تر از خاموشي چراغي نديدم و سخني به از بي‌سخني نشنيدم.

امسال مي‌خواهد برود ولي باز چيزي او را پايبند كرده و آن عشق مردمان زمين است. مي‌خواهد بنويسد ولي قلمي ندارد تا بنويسد كه همه ما را دوست دارد. مي‌خواست بخندد ولي حس رفتن و به پايان رسيدن تبسم را در صورتش محو كرد. مي‌خواست گل‌هاي بهاري را با خود ببرد ولي نمي‌توانست زيرا اين گل‌ها وابسته به سال بعدي بودند. و مثل تمام سال‌هاي قبلي پنجره كلبه‌اش را مي‌بندد و مي‌رود./لادن مباركي/

نبايد دل‌ بهر دلدار بستن             كه‌باشدكاراوپيمان‌شكستن

ولي‌مشكل‌بودازبهرعاشق             به ‌يك ‌باره ‌از دلبرگسستن

دوستان آخرين شماره يا بهتر است بگويم آخرين شماره‌هاي «هم‌آوا» در سال جاري اكنون پيش روي شماست. حدود يك ماه بود كه به فكر انتشار ويژه‌نامه نوروزي بوديم و خوشبختانه مطالب آن از چند هفته پيش آماده بود اما متاسفانه اعمال قانون جديد نشريات دانشجويي كه هفته‌نامه بيشتر از 12 صفحه نمي‌تواند داشته باشد و براي انتشار ويژه‌نامه نيز از چند هفته قبل بايد درخواست انتشارآن را به هيات نظارت بر نشريات دانشجويي ابلاغ كرد، ما را بالاجبار به انتشار دو شماره همزمان واداشت.

لذا اكنون شماره 14 و شماره 15 كه ويژه‌نامه نوروزي «هم‌آوا» مي‌باشد را منتشر كرديم و اميدواريم كه رضايت خاطر شما عزيزان را جلب كند.

 البته به خاطر افزايش قيمت نشريه به دليل ضميمه شدن تقويم رنگي كه هزينه آن توسط هيات تحريريه تامين شد و باز هم امور نشريات در اين زمينه هيچ كمكي به نشريه نكرد، پيشاپيش از شما پوزش مي‌طلبيم. /سجاد نيكنام/

 شيرين عبادي، پيك دوستي ايران

خانم شيرين عبادي كه برنده صلح نوبل سال گذشته لقب گرفت، هفته گذشته در ديداري كه با كريس پاتن كميسر روابط خارجي اتحاديه اروپا در بروكسل داشت از وي و اتحاديه اروپا خواست كه از اعمال هر گونه مجازات و تحريم درباره ايران خودداري كنند تا به گفته وي يگانه اميد اصلاح‌طلبان كه ادامه گفت‌وگو با غرب است به شكست نيانجامد. و اين در حالي بود كه كريس پاتن از توسعه دموكراسي در ايران ابراز ترديد كرده و نگراني اتحاديه اروپا از اين بابت و نيز در رابطه با حقوق بشر در ايران را به وي ابلاغ كرده بود. حال اين سوال مطرح است كه چرا خانم  عبادي  چند  روز  بعد  از پايان انتخابات مجلس هفتم در بروكسل حضور يافته و به عنوان نماينده غيررسمي اصلاح‌طلبان پاي صحبت كريس پاتن مي‌نشيند و به دفاع از اصلاح‌طلبان مي‌پردازد؟!

به اين سوال از چندين منظر مي‌توان پاسخ گفت. يكي اينكه بعد از قطعي شدن شكست اصلاح‌طلبان در انتخابات و به نوعي پايان اصلاحات حكومتي، خانم عبادي به اين نتيجه رسيده باشند كه محافظه‌كاران بلافاصله بعد از در اختيار گرفتن مجلس هفتم، باب مذاكره با اتحاديه اروپا را خواهند گشود و اصلاح‌طلبان كه حمايت مردمي و داخلي خود را از دست رفته مي‌بينند، تنها حامي خارجي خود يعني اتحاديه اروپا را نيز از دست خواهند داد و اين به معني نابودي كامل اصلاح‌طلبان و قدرتمندتر شدن محافظه‌كاران خواهد بود. لذا خانم عبادي يا به ميل خود و يا به خواسته اصلاح‌طلبان، و به عنوان فردي كه محبوبيت بسياري در ايران و خارج از ايران براي خود كسب كرده، زمينه‌هاي مذاكره اتحاديه اروپا با اصلاح‌طلبان را فراهم نموده تا شايد كور سوي اميد ديگري در اين شرايط، نمايان گردد. البته در حال حاضر هم مذاكراتي بين اتحاديه اروپا و اصلاح‌طلبان در جريان است اما اين مذاكرات كه اصلاح‌طلبان را از منظر ضعف در برابر اتحاديه اروپا قرار داده، بي‌فايده خواهد بود. در شرايط كنوني حضور فردي چون خانم عبادي در كنار اصلاح‌طلبان، براي آنها بسيار سودمند خواهد بود. و شايد امروز جناح محافظه‌كار به اشتباه خود كه همانا دور كردن عبادي از اين جناح بود، پي برده باشد.

 اما از يك بعد ديگر نيز مي‌توان اين مسئله را بررسي كرد و آن استفاده شخصي و يا حتي گروهي خانم عبادي از اين اقدام دانست. خانم عبادي كه شايد محبوب‌ترين فرد ايراني در حال حاضر لقب بگيرد، احتمالاً خود را براي انتخابات آتي رياست جمهوري ايران آماده مي‌كند و اين ترفندي است كه اصلاح‌طلبان داخلي، اپوزيسيون داخلي و خارجي، اتحاديه اروپا و حتي آمريكا از آن استقبال خواهند كرد. اما اين طرح، موضوعي است كه ابتدا بايد مقدمات آن در داخل فراهم شود و اين مهم ميسر نمي‌شود مگر با حضور اصلاح‌طلبان در بطن قدرت.

 لذا حفظ اقتدار اصلاح‌طلبان در شرايط كنوني شايد يكي از برنامه‌هاي اصلي خانم عبادي و طرفداران وي باشد.

و اما محافظه‌كاران نيز در برابر چنين اقدامي هيچ چاره‌اي جز سازش و پذيرش آن نخواهند داشت و آن هم در شرايطي كه حدود يك سال از عمر مجلس هفتمي كه در دست آنها خواهد بود، گذشته است. به موارد مذكور مي‌توان اين احتمال را نيز اضافه كرد كه شايد خانم عبادي فرشته نجات محافظه‌كاران شده باشد ولي احتمال بروز چنين موردي بسيار اندك است. به هر حال اكنون خانم عبادي در هر جناح يا گروهي قرار گيرد مسلماً پوئن برنده‌اي چه در داخل و چه در خارج براي جناح مذكور خواهد بود و شايد نيز ايشان همچنان گزينه مستقل كه همانا مردم ايران است را برگزيند.

  /سجاد نيكنام/

 عاشورا در عاشورا

همزمان با برگزاري مراسم‌هاي ويژه عزاداري سالار شهيدان در كربلا و كاظمين، انفجارهاي بسيار تاسف‌باري در اين دو شهر روي داد كه به ديد بسياري، ياد عاشوراي حسيني را دوباره زنده ساخت. اين انفجارها كه براساس آخرين گزارش‌ها بيش از 180 كشته و 600 مجروح بر جاي گذاشته است بار ديگر نگاه‌ها را به سوي عراق معطوف نمود. فاجعه‌اي كه دل جهانيان را به درد آورد و لعن و نفرين آنان را نثار عاملين اين  حادثه كرد.  و  اما  آنچه  كه   مسلم  است مهمتر از اين فاجعه، شناسايي عاملين آن مي‌باشد. عامليني كه منافع خود را در كشتار ملتي بي‌گناه دنبال مي‌كنند. از اين رو بلافاصله بعد از وقوع انفجارها، ايران آماج انتقادات خود را متوجه آمريكا ساخت و اين كشور را در كشتار شهروندانش مقصر معرفي كرد و آمريكا را متهم به ناتواني در تامين امنيت عراق نمود. ايران معتقد است كه آمريكا از وقوع چنين ناآرامي‌هايي در عراق استقبال مي‌كند چون به آرامش رسيدن عراق، آمريكا را ناچار به انتخابات زود هنگام در عراق و مسلماً خروج هر چه  زودتر  نيروهايش از اين كشور خواهد كرد لذا آمريكا سعي مي‌كند كه عراق را ناآرام نگه دارد تا به موقع حكومتي را كه مي‌خواهد در اين كشور بر سر كار آورد. در مقابل آمريكا نيز ايران را متهم مي‌كند كه اين كشور با دامن زدن به اختلافات قوميتي در عراق، به ثبات اين كشور خدشه وارد مي‌سازد تا آمريكا را در اداره عراق ناتوان معرفي كند و به نوعي نگاه‌ها را از جانب خود و بخصوص در مورد انرژي اتمي، متوجه عراق سازد./سجاد نيكنام/

 جشن‌هاي باستاني

در ايران زمين از ديرباز مرسوم بوده كه شب يلدا را تا صبح بيدار مي‌مانند، شب چهارشنبه آخر سال را با روشن كردن آتش و شادي به پايان مي‌برند، سال نو و نوروز را با چيدن سفره هفت‌سين آغاز مي‌كنند و جشن‌هاي نوروزي را در سيزدهمين روز از آن و با حضور در دامن طبيعت به پايان مي‌رسانند.

اين آداب و رسوم در دل ايرانيان جاي كرده و هيچ كس قادر به ايجاد جدايي در بين اين دو نيست. از  اين رو است كه هر ساله با نزديك شدن به سال نو، زمزمه‌هاي مخالفت با برگزاري مراسم‌هاي ديرينه آن، به گوش مي‌رسد و كم نيستند آناني كه اين سنت‌ها را خرافي دانسته و اعتقادات ملت ايران را به سخره مي‌گيرند. در طي چند سال اخير و بخصوص سال گذشته و امسال اين مخالفت‌ها شدت بيشتري به خود گرفته، به طوري كه حتي برخي براي به كرسي نشاندن ادعاهاي خود، ماه محرم و ايام عزاداري سيدالشهداء را بهانه مي‌كنند و برگزاري سنت‌هاي سال نو را توهين يه امام حسين (ع) تلقي مي‌نمايند. اما مردم ايران نيز، برگزاري هر دو مراسم يعني عزاداري ماه محرم و جشن سال نو، به اينان ثابت كردند كه نه تنها هيچ منافاتي بين اين دو مراسم نمي‌بينند بلكه ايراد چنين سخناني را ظلم به اعتقادات امام حسين (ع) مي‌دانند. /سجاد نيكنام/

 

شماره 15 : 16 اسفند 82

(ويژه نامه نوروزي)

در كنار شما

بيا بادصبابرگل‌گذركن                زتندبادخزان‌گل‌راخبركن

بگوباآن‌گل‌آشفته‌احوال                زآه‌بلبل ‌مسكين ‌حذر كن

عزيزان نوروز باستاني را به همه شما تبريك عرض نموده و چهارشنبه‌سوري و سيزده‌بدر خوبي را براي همه شما آرزو مي‌كنيم و اميدواريم كه سال 1383 سالي سرشار از موفقيت و كاميابي براي همه دانشجويان باشد.

ويژه‌نامه‌اي كه هم‌اكنون پيش روي شماست حاصل دست‌رنج همكاران عزيزي مي‌باشد كه با وجود تمامي مشكلات، كوشيدند اين ويژه‌نامه را به موقع آماده نمايند. البته جا دارد از دوستاني نيز ياد كنم كه در طول سال گذشته همواره در كنار ما بوده و در غم‌ها و شادي‌ها، يار و همراه دوستانشان در «هم‌آوا» بودند. همكاران عزيزي كه به دليل مشكلات شخصي در تهيه اين ويژه‌نامه دركنار ما نبودند، البته ‌حمايت‌هاي دورادور خود را از نشريه  دريغ نكردند:

خانم‌ها: مريم چرخگري، ساناز مطيع حق‌شناس، نازيلا رسولي، هانيه احمدي و ...

آقايان: علي ايامي، يداله رنجبر، محمد محمديان، كامران ميرزايي و ...

از اين عزيزان و همه دوستاني كه در طول سال گذشته در كنار «هم‌آوا» بودند تشكر مي‌كنم و اميدوارم كه سال خوبي در انتظارشان باشد. ضمناً دوستاني نيز كه در سال گذشته برنده مسابقه جدولي نشريه شدند مي‌توانند با مراجعه به دفتر انجمن اسلامي دانشكده كشاورزي نشريه را به همراه دو تقويم، رايگان تهيه فرمايند: كامران ميرزايي، علي‌اكبر پورمعصوم، مرتضي دوستي، سحرحبيبي، سيدحامد طباطبايي، معصومه عليزاده، ليلي عباسي، حمزه محرمي، زينب اصغري، زهره كريم‌زاده، فريبا تقوي، حجت كوه‌كبير، غلامرضا رضازاده و يعقوب مامي. /سجاد نيكنام/

 بي‌خطر جواني كنيد!

از آنجا كه نيروي انتظامي هميشه در صحنه با انجام طرح‌هاي ضربتي قصد خشك كردن ريشه شرارت و بيخ‌كني اين ريشه را دارد و ممكن است در اين عمليات از ريشه بيخ‌كني (از بيخ ريشه‌كني!) مختصر سوء تفاهم‌هايي با جوانان عزيز پيدا شود، بنابراين اميدواريم با رعايت اصول زير توسط جوانان غيور و رشيد و ... تمام توطئه‌هاي عوامل استكبار را در نطفه و ساير نقاط استراتژيك ديگر حلق‌آويز كرده، خلاصه بهتر از هيچي و خيلي چيزهاي ديگر است!

1) در انتخاب لباس دقت كنيد. لباس‌هايي بپوشيد كه به هيچ عنوان جلب توجه نكند. استفاده از رنگ‌هاي تيره متنوع مثل سياه زغالي، مشكي نوك‌مدادي، تيره تاريك و سياه   نصفه   شبي  توصيه   مي‌شود (فراموش نكنيد بقيه رنگهاي موجود در عالم هستي فقط به درد چيدن در جعبه مداد رنگي مي‌خورند!)

2) آرايش موي سرتان به نحوي باشد كه تحسين بيننده (بخصوص در ميان افراد جنس مخالف!) را به دنبال نداشته باشد. تراشيدن سر، يك مدل موي مناسب است. براي رهايي از يكنواختي مي‌توانيد از بين اصلاح  با شماره 2، 4، و 8 يكي را به دلخواه انتخاب بكنيد تا مردمسالاري و حق انتخابمان هم آسيبي نبيند. در ضمن مي‌توانيد ماده‌اي كه متهم اصلي پرونده قتل‌هاي زنجيره‌اي با خوردن آن روند پيشرفت پرونده را كند كرد هم به سرتان ماليده، به يك مدل تازه از تراشيدن موي، دست پيدا كنيد.

3) ضرب‌المثل «كند همجنس با همجنس پرواز» را روزي  10  مرتبه تكرار كرده و خيلي بيشتر از اين‌ها هم به آن عمل كنيد.

4) در خيابان با ديدن يكي از افراد جنس مخالف كه به شما نزديك مي‌شود، اگر سمت چپ خيابان هستيد به سمت راست و  اگر  سمت راست هستيد به سمت چپ حركت كنيد و اگر از هر دو طرف محاصره شديد، بپريد وسط خيابان! در هر حال خطرش كمتر است.

5) به دختر خانم‌هاي محترم پيشنهاد مي‌كنيم با استفاده از زغال و گچ (از نوع بنايي يا تحرير!) صورت خود را سياه و سفيد كنند. ديدن فيلم‌هاي ديكتاتور بزرگ چارلي چاپلين و هفت سامورايي مرحوم كوروساوا براي گرفتن حس بيشتر و آشنايي با فضاها و چهره‌هاي سياه و سفيد توصيه مي‌شود.

6) طبق آخرين تحقيقات دانشمندان، انسان در سن 18 تا 25 سالگي در برهه حساسي از عمر خود به نام جواني به سر مي‌برد! به دليل حالت‌هاي روحي و رواني خاص و حساس اين سن پيشنهاد مي‌شود فرد در فاصله اين سنين در خانه بماند تا بعد!

7) در تمام مدت سعي كنيد با پليس همكاري‌هاي لازم را انجام دهيد. بنابراين اگر خداي ناكرده جواني كرديد و يك دسته گلي به آب داديد، خيلي سريع خودتان را به نزديك‌ترين مركز نيروي انتظامي معرفي كنيد. /ايلناز بالاگر/

 چهارشنبه‌سوري

ايرانيان باستان هميشه در  ده  روز  آخر  سال مراسم  ويژه‌ای  برگزار  می‌کردند چرا که عقيده  داشتند فروهرها يا همان  فرشته‌های‌محافظ انسانها و روح  درگذشتگان در بهاربه زمين بازمی‌گردند و آنها می‌خواستند با برگزاری اين مراسم ويژه به استقبال بازگشت فروهرها و ارواح درگذشتگان بروند. يکی از آئينهای مراسم برافروختن آتشهايی در پشت بامها بود چرا که عقيده داشتند آتش (که برای ايرانيان مقدس و قابل پرستش بود) از اين ارواح در برابر اهريمن محافظت می کند.  کسی به درستی نمی داند که از چه زمانی روشن کردن آتش محدود به شب آخرين چهارشنبه سال شده و مراسم چهارشنبه سوری وارد آداب و رسوم ما شده است. برخی می‌گويند اين مراسم بعد از ورود اسلام به ايران برگزار شده است. در برخی آئين‌های اسلامی چهارشنبه روزی ناميمون و شر شمرده می‌شده است.
می‌گويند ملت آريايی که می‌خواسته سنت آتش افروختن را حفظ کند، اين سنت را با سنتهای اسلامی در هم مياميزد و در شب آخرين چهارشنبه سال با برافروختن آتش از خود و ارواح درگذشتگان در برابرروح اهريمنی روز چهارشنبه آخر سال محافظت می کند.
 بته‌های آتش و زنان و مردانی که از روی آتش می‌پريده‌اند و به آتش می‌گفتند: "سرخی تو از من، زردی من از تو." زنانی که در کوچه و خيابان فالگوش می‌ايستادند و اگر کسانی که به حرفشان گوش می‌دادند از مسائل خوبی مانند عروسی، تولد و غيره حرف می‌زدند آن حرفها را به نيت خير می‌گرفتند و يا در دلشان سوال يا آرزويی می‌کردند و بنا را بر اين می‌گذاشتند که اگر حرفهايی که گوش می‌کنند مثبت بود نيت يا سوال آنها هم جوابش مثبت شود و بالعکس.
 آجيل چهارشنبه‌سوری که آجيلی شيرين است و باسلق و جوزقند و برگه هلو هم دارد جزو لاينفک روی کرسی در شبهای چهارشنبه‌سوری بود که هنوز هم بسياری از خانواده‌ها به رسم قديم اين آجيل را می‌خرند.
 از ديگر سنتهای چهارشنبه‌سوری قاشق زنی است. دختران و پسران جوان و کودکان بعد از مراسم آتش بازی صورتشان را با روسری يا چادر می پوشاندند و با کاسه‌ای به يک دست و قاشقی در دست ديگر به در خانه‌ها می‌رفتند و با قاشق به زير کاسه‌ها می‌زدند. همسايگان کاسه‌هايشان را پر از آجيل چهارشنبه سوری و گاهی شيرينی و شکلات می‌کردند. بعد قاشق زنها آخر شب کنار هم جمع می‌شدند و خوراکي‌ها را با هم تقسيم می‌کردند.

 سفره عيد نوروز

در حال حاضر در تمام نقاطی که عيد نوروز را جشن می گيرند سفره خاصی به نام سفره هفت سين می چينند. البته به جز هفت‌سين موارد ديگری هم هست که هر کدام معنی خاصی می‌دهند. در آغاز در شمال ايران هفت‌سين و در جنوب هفت‌شين می‌چيدند ولی بعد از ورود اسلام هفت‌سين جای هفت‌شين را گرفت. به مرور زمان در نقاط مختلف ايران بعضی سين‌ها جايگزين شدند و در حال حاضر هفت‌سين کاملاً به نه‌سين مبدل گشته است.

اجزا هفت‌سين هم به اين صورت است: سير،  سرکه،  سکه،  سمنو، سنجد، سنبل، سبزه، سماق و سيب. البته به جز اجزای فوق سر سفره اشياء ديگری هم می‌گذارند: آيينه، ماهی، تخم مرغ، اوستا يا قرآن. ماهی به معنی حيات و زندگی و تداوم آن است و آيينه به اين معنی است که در آغاز سال خود را در آن بيابی و قرآن و اوستا هم به دليل مقدس بودن به ترتيب در دين اسلام و زرتشت مورد استفاده است. همچنين سيب را در آب می‌گذارند و بعضی بر اين باورند که در لحظه سال تحويل سيب چرخی می زند و ماهی در آب وارونه می شود.

 سيزده به در

روز سيزدهم ماه فروردين است. چون سيزده عددی نحس است، مردم ايران در اولين سيزده سال از خانه و يا شهر خود بيرون می‌آيند و در اصطلاح می‌گويند که سيزده را به در کردند که تا آخر سال روزهای سيزده مشکلی برايشان پيش نيايد. گفته‌ مي‌شود برخي‌ حوادث‌ بزرگ‌ كيهاني‌ با عدد سيزده‌ ارتباط‌ دارند؛ از قبيل‌ اين‌ كه، مطابق‌ روايات‌ باستاني‌ ايراني، هزاره‌ سيزدهم‌ پايان‌ كيهان‌ است. همچنين‌ يكي‌ از حادثه‌هاي‌ سهمگين‌ كه‌ موجب‌ مرگ‌ بسياري شد، بنا بر روايت‌ تورات‌ در روز سيزده‌ ماه‌ توت‌ مصري‌ اتفاق‌ افتاده‌ است. بسياري‌ از مراسمي‌ كه‌ در جشن‌ سيزده‌ در ايران‌ برگزار مي‌شود معاني‌ اساطيري‌ و تمثيلي‌ دارد. چنان‌ كه‌ شادي‌ و خنده‌ در اين‌ روز به‌ معناي‌ فروريختن‌ انديشه‌هاي‌ تيره‌ و پليد است؛ خوردن‌ غذا در دشت‌ نشانه‌ فديهِ گوسفند بريان‌ است‌ كه‌ در "اوستا" آمده؛ به‌آب ‌افكندن‌ سبزه‌هاي‌ تازه‌ نشانه‌ فديه‌ به‌ ايزد «آب» يا «ناهيد» است؛ و گره‌زدن‌ سبزه‌ براي‌ بازشدن‌ بخت،  تمثيلي از پيوند زن‌ و مرد براي‌ تسلسل‌ نسل‌هاست. اين روز در دوران کهن، روز ويژه طلب باران بهاری برای کشتزارهای نودميده، بوده است. مردم قديم، پس‌از برگزاری مراسم نوروزی و سبز شدن گندم، جوو حبوبات درنخستين روزهای سال و در روزی که متعلق به ستاره باران بود، يعنی سيزدهم فروردين به دشت و صحرا مي‌رفتند. اهالی ايران باستان در نيمروزسيزدهم فروردين به هنگام شکست يافتن ديو خشکسالی گوسفند بريان می کردند.

نوروز در آذربايجان

در روايات و افسانه‌های آذربايجان، گفته مي‌شود كه خدا دنيا را در اين روز آفريد، حضرت علی در اين روز به دنيا آمد، در اين روز با حضرت فاطمه ازدواج کرد، در اين روز به تخت خلافت نشست و بدين سبب نوروز را "علی بايرامی" (عيد علی) نيز می‌نامند. درباره چهارشنبه‌سوری و آتش روشن کردن در اين شب، اعتقاد بر اين است که حضرت مختار در همين شب با روشن کردن آتش، دستور قيام به ياران خود بر عليه عبيد ا... بن زياد را داده است. از اين رو، شيعيان هرسال با روشن کردن آتش در اين شب، قيام مختار را گرامی می‌دارند."الکساندرخودزکو" ، کارشناس فرهنگ عامه ، در يکی از صفحات کتاب "کوراوغلو" که در سال 1842 در لندن و به زبان انگليسی چاپ کرده، اين عيد را به زرتشت نسبت می‌دهد. برخی می‌گويند که جمشيد يکی از روزها تصميم می‌گيرد از آذربايجان ديدن کند، پس در تخت زرين خود می‌نشيند و مردم او را بر دوش خود حمل می‌کنند، وقتی شعاع آفتاب به جمشيد می‌تابد، آنها از ديدن اين منظره خوشحال شده، همين روز را جشن می‌گيرند". داستان عيد نوروز، در يکی از افسانه‌هاي ترک به گونه ديگری روايت شده است. می گويند زمانی که پسر "اوغوز" در زاغه زندگی می کرد، از زمستان خيلی می‌ترسيد. از اين رو ، در سه فصل بهار، تابستان و پاييزبراي فصل زمستان آذوقه جمع آوری می‌کرد و در زاغه نگاه می‌داشت. يکی از سالها ، زمستان خيلی طولانی شد و آذوقه پسر اوغوز تمام شد. وی برای به دست آوردن غذا ، روز سی‌ام چله بزرگ مجبور به خروج از زاغه شد، اما هرچه گشت چيزی پيدا نکرد. بدنش از سوز سرما بی‌حس شده بود. دست از پا درازتر به زاغه بازگشت. در راه بازگشت، بچه گرگی از او پرسيد: ای پسر اوغوز! در اين برف و بوران از کجا می‌آيی؟ پسر اوغوز در پاسخ، از ماههای اين فصل گلايه کرد و گفت: بعضی از ماهها گذران زندگی‌مان خوب است و بعضی از ماهها بد. وی از ماههای خوب تعريف و تمجيد کرد و به ماههای بد ناسزا گفت. بچه گرگ گفت: ای پسر اوغوز! در مسيرت، سر دوراهی، يک گله گوسفند، يک دسته گندم، يک جهره (دوک ريسندگی) و يک آسياب دستی در انتظار توست. آنها را بردار و به زاغه ات ببر، گوشت گوسفند را می خوری، پشمش را با جهره می ريسی و برای خود لباس می دوزی و پوست گوسفند را می پوشی. بعد دانه‌های گندم را با آسياب دستی آرد می‌کنی و نان می‌پزی. به اين وسيله، خودت را به فصل بهار می‌رسانی، اما مواظب باش! گله را بايد پرورش دهی و دانه را بايد بکاری، اگر نه زندگی برايت مشکل خواهد بود. پسر اوغوز به دوراهی رسيد، دانه‌ها را کاشت و گله را به چرا برد. پسر اوغوز از آن تاريخ در رفاه و آسايش زندگی کرد. وی هرسال از روز سی‌ام چله بزرگ (روزی که به بچه گرگ برخورد کرده بود) تدارک عيد می‌ديد و پنج روز آخر زمستان را جشن می‌گرفت.

عيد نوروز

عيد نوروز در اين سرزمين قدمتی طولانی دارد. ريشه اصلی اين عيد باستانی مشخص نيست. در آغاز ورود اسلام به ايران و سده‌های اوليه آن مردم از تاريخ باستانی ايران اطلاع کافی نداشتند و همه چيز را به جم (پادشاه افسانه‌ای ايران) مربوط می‌دانستند. همان طور که پرسپوليس (پايتخت زمستانی هخامنشيان) را محل حکومت جمشيد می‌دانستند و به همين دليل به آن تخت جمشيد گفتند. بر اثر اين باورها اين شاه ۱۰۰۰ سال حکومت کرده است و در روز تاجگذاری که بر روی ايوان کاخ خود نشسته بود از زيبايی خورشيد لذت برده و بعد از پرسيدن تاريخ، دستور داده که هر سال آن روز را جشن بگيرند.(۱ فروردين) از آن پس هر سال ايرانيان اين عيد ميمون را جشن می گيرند. در تمام طول تاريخ عيد نوروز در دربار مادها و هخامنشيان و اشکانيان و ساسانيان و ساير حکومتهای ايران از اهميت خاصی برخوردار بوده است. همچنين در دربار سلوکيان که ايرانی هم نبودند باز هم عيد نوروز مهم بوده است. بعد از اسلام هم از اهميت آن کم نشد و در حال حاضر در افغانستان و در بعضی ديگر از کشورهای ايران زمين نيز اين عيد را جشن می گيرند. سال شمسی با عيد نوروز آغاز می شود و ۳۶۵ روز و ۶ ساعت است.  

 

Sites

gooya

Iraniandc

Yahoo

Google

Ask

isna

ilna

Taraneh

Musigi

Cinema

30nema

Film

Films

Photocinema

Photo

Khat

 Download

Karikator

Kartpostal

Kado